سیاستهای داده برای دستیابی به ارزش
کشورهایی که ظرفیت محدودی برای تبدیل دادههای دیجیتالی به هوشمندی دیجیتالی دارند در پتانسیل خود برای جذب ارزش اقتصادی از دادهها محدود هستند. برای جلوگیری از وابستگی به برخی کشورها در اقتصاد داده محور فزاینده، استراتژیهای توسعه ملی باید درگیر هدف ارتقاء دیجیتالی(افزودن ارزش) در زنجیرههای ارزش داده شوند، تا ظرفیتهای داخلی را افزایش داده و از داده مشخص به عنوان یک ماده اولیه برای پردازش دیجیتال و استفاده از Al عبور کنند. این امر ممکن است شامل توسعه سیاستها و استراتژیهای داده ملی با هدف استفاده از فرصتهایی که گسترش داده ایجاد میکند و مواجهه با خطرات و چالشهای مختلف همراه با چنین توسعهای باشد. این بخش گزینههایی را به کشورها پیشنهاد میکند که ارزش بیشتری را از طریق داده خلق و تصاحب کنند. سؤالات اصلی برای دولتها شامل نحوه واگذاری مالکیت و کنترل دادهها؛ نحوه ایجاد اطمینان مشتری و حفظ حریم محصول؛ نحوه تنظیم جریان دادههای مرزی (CBDFs)؛ و نحوه ایجاد قابلیتهای مناسب برای استفاده از داده دیجیتالی برای توسعه است.
سیاستهای مالکیت داده
با توجه به اهمیت استراتژیک داده دیجیتالی، لازم است بدانیم چه کسی میتواند اصلیترین حقوق مربوط به مفهوم مالکیت داده را دارا باشد، یعنی به دادهها دسترسی داشته، از آنها استفاده کند یا آنها را حذف کند(OECD، 2019a). بیشتر دادههایی که مورد استفاده قرار میگیرند اقدامات و گزینههای کاربران آنلاینی هستند که میتوانند در ازای به اشتراکگذاری داده خود با پلتفرمهای دیجیتالی که از آنها بازدید میکنند، از خدمات آنلاین بسیاری به صورت رایگان استفاده کنند. سایر دادههای دیجیتالی حاصل از تعاملات انسان با دستگاه و دستگاه با دستگاه است. در حال حاضر، شرکتهای خارجی اغلب وارد یک کشور میشوند، زیرساختهایی را برای استخراج داده از کاربران مختلف میسازند و سپس کنترل داده را بر عهده میگیرند. با این حال، اگر دادهها به عنوان یک منبع عمومی شناخته میشدند، مالکیت داده اصلا معنی نداشت اما دادهها در مالکیت کشوری هستند که در آن تولید میشوند.
در سالهای اخیر، پیشنهادات مختلفی برای اطمینان از تقسیم عادلانه سود اقتصادی حاصل از دادههای دیجیتال مطرح شده است. با این حال، اختلاف نظر قابلتوجهی در این زمینه وجود دارد و احتمالاً مدتی لازم است تا گزینههای سیاستی مختلف آزمایش شوند و درک بهتری از جوانب مثبت و منفی آنها ایجاد شود. برخی از پیشنهادات زیر بر نحوه پاداش دادن به افرادی که دادههای خود را از طریق بازارهای داده شخصی یا دادههای مطمئن به اشتراک میگذارند، متمرکز است. برخی دیگر نیز خواستار استفاده از مالکیت دادههای جمعی هستند.
بازارهای داده شخصی
بازارهای داده شخصی به عنوان راهی برای کمک به برقراری تعادل بین پلتفرمهای دیجیتالی جهانی و کاربران پلتفرمها در نظر گرفته میشوند(لاینر، 2014؛ آریتا-ایبارا و همکاران، 2018). بر اساس این رویکرد، به کاربران حق مالکیت دادهها و فرصت فروش(یا عدم فروش) آنها داده میشود. این ایده در عصر دات کام، زمانی که شرکتها (برای مثال AllAdvantage) بستری ایجاد کردند که کاربران را قادر به فروش دادههای شخصی میکرد، مورد آزمایش قرار گرفت. این پلتفرم توسط Softbank به همراه برخی از سرمایهگذاران تأمین شد و در زمان اوج خود 700 میلیون دلار ارزشگذاری شد(گیمین، 2000)، اما در سال 2001 به کار خود پایان داد.
محدودیتهای عمده دیگری نیز در بازارهای داده شخصی وجود دارد. اولاً، دادههای فردی به تنهایی ارزش کمی دارند (Beauvisage، 2017). ارزش واقعی داده ناشی از دادههایی است که در کنار هم جمع میشوند. دوما، هزینههای اداری بازارهای داده شخصی ممکن است خیلی زیاد باشد. سوم، نحوه تعیین مالکیت بر داده شخصی واضح نیست. برای مثال، در مکالمات آنلاین، کدام یک از شرکتکنندگان مالک داده هستند و حق فروش آنها را دارند؟ چهارم، بازارهای داده شخصی به معنای تبدیل حریم شخصی(حق اصلی بشر) به کالایی است که باید به فروش برسد. این امر احتمالاً برخلاف تلاشهایی برای برقراری توازن است، زیرا کاربران ثروتمندتر میتوانند از این طریق حریم خصوصی خود را حفظ کنند ولی دیگران انگیزه بیشتری برای فروش حریم خصوصی خود دارند.
اعتماد دادهها
اعتماد دادهها به عنوان روشی برای تعیین ماهیت جمعی ارزش دادهها پیشنهاد شده است. به جای شخصیسازی مالکیت، اعتماد دادهها به دنبال ایجاد اعتماد بین سهامداران مختلف(افراد، کسبوکارها، دولتها) است، تا بتوانند آزادانه و علناً دادهها را با یکدیگر به اشتراک بگذارند(هاردینگز، 2018). این امر ممکن است به صورت یک چارچوب تکرارپذیر باشد که هدف آن ایجاد اعتماد بین افرادی که داده را نگه میدارند و افرادی است که به آن داده نیاز دارند(هال و پسنتی، 2017)؛ یا ممکن است ساختار سازمانی پایدارتری داشته باشد و دارای مکانیسم حاکمیتی در محل باشد(انتخاب کمیته هوش مصنوعی، 2018). اگرچه این ایده مزایایی دارد، اما در عمل و تحت شرایط کنونی، ممکن است منجر به دادن داده به پلتفرمهای دیجیتالی بزرگ شود. مکانیسمهای پاداش، چه جمعی و چه فردی در این طرح همچنان نامشخص هستند. مانند بخش زیادی از جامعه نرمافزاری منبع باز، خطر اعتماد داده به جای جایگزینی بسیاری از شرکتهای قدرتمند، تبدیل به منبع آزادی برای آنها میشود.
مالکیت دادههای جمعی
برخی دیگر از نویسندگان ادعا کردند که داده باید به عنوان منبع عمومی در نظر گرفته شود(لارنس و لاسبورن-لانگتون، 2018؛ مازوکاتو، 2018ب، سینگ، 2018؛ تارنوف، 2018). این بدان معناست که دادههایی که در یک حوزه قضایی مشخص جمعآوری میشوند ابتدا باید متعلق به آن حوزه باشند، حتی اگر مقامات توانایی استخراج، جمعآوری، ذخیره یا تحلیل آنها را نداشته باشند. همچنین نشان داده شده که اگر نفت یک کشور به عنوان منبع آن کشور تلقی شود – و متعلق به هرکسی که ابزار استخراج آن را دارد نباشد – نیز باید ملاحظات مشابهی برای دادهها در نظر گرفته شود. این امر برای دادههای مربوط به دنیای فیزیکی(مانند کشاورزی یا الگوهای آبی در حوزه قضایی) و بشر صدق میکند.
برای مثال، مالکیت داده جمعی بر منابع داده یک کشور(یا منطقه) به شکل صندوق داده جمعی در میآید(مازوکاتو، 2018b؛ موروزو، 2017). این صندوق دادههای یک کشور را مثلاً دادههای مربوط به ماشینآلات (مثل ترافیک و انرژی)، دنیای طبیعی (مثل کشاورزی و آبوهوا) و افراد (مثل بهداشت و مالی) را جمعآوری میکند. نوع دوم داده حساستر هستند: دادههای شخصی باید ناشناس ایجاد شوند و از حقوق محرمانه و محافظتشدهای برخوردار باشند. لازم است مردم نیز این حق را داشته باشند که دادهها را کنترل کنند که در صندوق وجود داشته باشند یا خیر(مانند برنامه اهدای عضو). آنها همچنین باید حق انتخابی– نه تعهد – برای کنترل اینکه چه دادههایی جمعآوری شوند و چگونه استفاده شوند داشته باشند(برای مثال، منع استفاده از دادههای آنها برای اهداف کوچک).
پروژه اکوسیستم دادههای غیرمتمرکز شهروندان، که توسط کمیسیون اروپایی تدوین شده، قصد دارد ابزار حقوقی، فنّاورانه و اقتصادی اجتماعی را تولید کند که شهروندان را قادر به کنترل دادههای خود و ایجاد مزایای معمولتری برای آنها میکند. برای مثال، در بارسلونا، این پروژه مجموعهای از ابزارهای منابع آزاد و نمونههایی از نحوه دسترسی عملی را ارائه کرده است(مسین و سانینو، 2018). امکان اعلام عدم رضایت برای هر فرد یا کل استفاده از داده نیز ممکن است در سیستم ایجاد شود. بهطورکلی، این مورد بر اساس اصول دو گانه مالکیت جمعی و کنترل فردی عمل میکند.
مشخص شده است که صندوق داده عمومی میتواند به کشورهای در حال توسعه برای ایجاد زیرساخت مورد نیاز برای استخراج داده با استفاده از توافقنامههای اشتراک تولید در صنعت نفت و گاز کمک کند(تارنوف، 2018). این ایده برای دولتی است که به یک شرکت وظیفه ساخت زیرساختهای لازم برای استخراج داده را میدهد که سپس در صندوق داده عمومی ذخیره میشود. این شرکت میتواند از دادهها برای بازپرداخت هزینه ساخت زیرساخت استفاده کند، در حالی که سود باقیمانده بین دولت و شرکت تقسیم میشود. دولت مالکیت دادهای که ممکن است بخشی از عوام دادههای ملی باشد را حفظ میکند. شهر بارسلونا با استفاده از قراردادهای تهیه تدارکات عمومی برای شرکتهای مقرر(مانند Vodafone) در حال آزمایش سیستم مشابه است که دادههایی که جمع کرده را به دولت ارائه میدهد و از آن به نفع مردم استفاده میکنند(گراهام، 2018c). در هند، تلاشهایی در راستای ایجاد بستر داده مبتنی بر ابر برای کشاورزان محلی در حال انجام است، که باعث میشود داده جمعآوری و به اشتراک گذاشته شود(گرچه هزینههای دسترسی از ویژگیهای این مدل نیست)(به کادر مراجعه شود).
طرفداران صندوقهای داده جمعی به تعدادی از مزایای اصلی اشاره دارند. در مرحله اول، دسترسی به دادههای جمعی به صورت دموکراتیک کنترل شده خواهد بود. دولتها و افراد باید قادر به تنظیم قوانینی برای کنترل دادههایی باشند که تنظیم میکنند. شرکتها در این شرایط کنترل شده باید به دادهها دسترسی داشته باشند و خصوصاً نگرانیهای امنیتی و حریم خصوصی را در نظر بگیرند. هزینه دسترسی به داده با هزینههای کمتر برای شرکتهای کوچکتر و هزینه بیشتر برای پلتفرمهای بزرگ قابل پرداخت باشد. این مورد میتواند جایگزینی برای مالیاتها باشد(کارناهان، 2015).
FarmerZone هند
هند آزمایشی را در پلتفرمهای داده عمومی ارائه داده است. پیشنهادات مربوط به FarmerZone، پلتفرم مبتنی بر ابر و منبع باز با جمعآوری دادههای کشاورزی به دنبال بهبود زندگی کشاورزان کوچک و حاشیه است. با جمعآوری دادههای مربوط به پیشبینی هواشناسی، بیماری و کنترل آفات، تغذیه خاک، نیاز آبیاری، انتخاب بذر، پیوندهای اعتباری و دسترسی بازاری، این دادهها برای کمک به کشاورزان در برنامهریزی بهتر برای محصولات زراعی، بهبود عملکرد، اطمینان از اینکه دادهها برای سود جمعی استفاده شدند، مورد استفاده قرار گرفته است. پیشبینیشده است که FarmerZone به تمام نیازهای کشاورزها – اعم از تغییرات آبوهوا، پیشبینی آبوهوا و خاک، نیازهای آب و بذر پاسخ میدهد تا هوش بازاری را ارائه دهد. منبع: UNCTAD، مبتنی بر روزنامه تایمز هند، 30 اوت سال 2017، هند برای ایجاد کشاورزی دیجیتالی مبتنی بر ابر برای ارائه راهحلهای کشاورزی را برای کشاورزان در محل خود دهد؛ و پارلمان IAS، 2019 |
قابلیت دسترسی ممکن است منجر به مزیت بالقوه دوم هم شود: مالکیت و ارزش داده عمومی به جای اینکه تنها توسط شرکت خصوصی تصاحب شود، به جامعه برگردانده میشود. درآمدهای جمعآوریشده میتواند برای تأمین اعتبار سایر برنامههای دولت و توسعه ظرفیت گسترده لازم برای رشد اقتصادی و توسعه پایدار استفاده شود.
خطرات احتمالی این امر چیست؟ جمعآوری داده در طرح دولتی ممکن است نگرانیهایی را درباره نظارت بالقوه و سرکوب حقوق افراد ایجاد کند. بعلاوه، با توجه به اینکه کشور ارزش دادههای جمعی خود را دریافت میکند، ممکن است انگیزهای داخلی برای گسترش نظارت بر جمعآوری داده و در نتیجه ارزش بیشتر ایجاد شود. این امر حاکی از داشتن مقررات محرمانه و حفظ حریم و محافظت از دادهها در یک مکان و همچنین کنترل دموکراتیک دادهها است(پاسکوال، 2018). در نهایت، افراد باید نظر نهایی خود درباره اینکه کدام دادهها استخراج شوند و وارد صندوق داده جمعی شوند و کدام دادهها محدود شوند را بیان کنند.
اشتراکهای دادههای دیجیتال
یک پشتوانه داده جمعی میتواند مبنایی برای “اشتراکات دادههای دیجیتال جدید” ایجاد کند که دادهها به اشتراک گذاشته شده تحت مجوزی قرار میگیرد که استفاده رایگان و غیرانتفاعی از آنها را امکانپذیر میکند، اما شرکتهای انتفاعی را ملزم به پرداخت هزینه دسترسی میکند. این اشتراکگذاری آزاد با دادههای غیرانتفاعی میتواند تحقیق و بهبود خدمات عمومی را تسهیل کند. به عنوان مثال، دادهها میتوانند در مورد ناکارآمدیها و زمینههای بهبود در کشاورزی یا مراقبتهای بهداشتی در دسترس قرار گیرند. همچنین میتوانند برای آگاهی از سیاستگذاری و همچنین برای پشتیبانی از گزینههای پلتفرم محلی استفاده شوند. در نهایت، پشتوانه دادههای جمعی میتواند فراتر از محدودیتهای ملی گسترش یابد و در مجامع دیجیتال بینالمللی جمع شود، جایی که به جای اینکه منابع دیجیتالی در پلتفرمهای خصوصی محافظت شوند، آنها برای همه در دسترس خواهند بود.
فراتر از دادهها، مشترکین دادههای دیجیتال میتوانند کتابخانههایی از کد را در دسترس کاربران علاقمند قرار دهند و دولتها میتوانند از تولید گزینههای متن باز حمایت کنند. به عنوان مثال، در برزیل، گروههایی که بودجه دولت را برای ساختن نرمافزار دریافت میکنند، باید از مجوز منبع باز استفاده کنند. درعینحال، هند به سمت تصویب بیشتر برنامههای حمایت از تولید نرمافزارهای منبع باز پیش رفته و سعی در استفاده از تدارکات برای ایجاد انگیزه در تولید آن دارد. استفاده از نرمافزار منبع باز باعث میشود تا با قادر ساختن کاربران به بررسی کدهای مربوط به بینظمیها، امنیت بهبود یابد(UNCTAD، 2012a). همچنین، کاربران را مجبور به پرداخت هزینههای صدور مجوز غالباً گران میکند و به تعادل توزیع ثروت که تا کنون به سود کشورها و شرکتهایی بوده است که بیشترین حقوق مالکیت معنوی را دارند، کمک میکند. هدف نهایی اشتراک دادههای دیجیتال، فراهم کردن ابزارهای لازم برای کاربران است تا بتوانند مسیر خود را برای اعمال اطلاعات برای توسعه – از سطح محلی تا سطح بینالمللی – بسازند. آنها میتوانند یک منبع مهم برای اطمینان از استقلال دیجیتال بیشتر باشند.
این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
پاسخی بگذارید